-
سلامی ای شکوهمند (سیاوش کسرایی)
دوشنبه 24 مهر 1396 11:46
با دماوند خاموش ** سلامی ای شکوهمند سلام ای ستیغ صبح خیز سربلند به یال و بال و دره ها و دامنت درود به چشمه های پاک و روشنت درود تن تهمتنی و قلب آهنیت استوار درشتی ات به جای بی گزند به بزم شامگاهی ات فراز قله ها ستایش ستارگان همیشگی تولد سحر درون پرده ها ی مه میان بازوان تو مدام بسیج دودمان لاله های سرکش ات پناه سنگهای...
-
سالهای آزگاری هست( سیاوش کسرایی )
دوشنبه 24 مهر 1396 11:42
درد دست ** سالهای آزگاری هست که می آزارد خارشی دستان خشک و خالی ام را سخت و در انگشتان غمگین مانده ام مانده است شوق سرشار فشردن ها آهن سردی خمیری رشته ای دستی سنگ خارای سیاهی یا که رنگین برگ گلبرگی دست من خالی است ای طبیب آشنا دردی است در ستم که به انگشتان خشک و خشمگین هر دم می فشارم من گلویش را من ولی در باغ می مانم...
-
دگر مرا صدا مکن (سیاوش کسرایی) {رمز آرش}
دوشنبه 24 مهر 1396 11:30
-
غروب آمد و کبوتران قاصدم نیامدند (سیاوش کسرایی)
دوشنبه 24 مهر 1396 11:25
کبوتران قاصد ** غروب آمد و کبوتران قاصدم نیامدند و من دلم چه شور می زند به آسمان نگاه می کنم به پولک ستاره ها و یادشان در این تن تکیده تر می کشد کجا فرود آمدید کدام بام ناشناس و بر پر سفیدتان کنون که دست می کشد ؟ چه فکر تلخ و تیره ای به دور از شما نوار خون که بسته در میان بالهایتان ستارگان کبوتران بی پیام و بی پرند...
-
می آوردند سخت ای دوست به چشم من و تو(سیاوش کسرایی )
دوشنبه 24 مهر 1396 11:20
بینایی ** می آوردند سخت ای دوست به چشم من و تو که ز ایینه بسی نقش پذیراتر بود چشم بندی کردند آسمان را به زمین آوردند و زمین را چون مرغ به هوا پر دادند چشم بندی کردند و در این معرکه ما هر چه را دیگر چیزی دیدیم هر چه را دیگر چیزی خواندیم راست گفتیم ولی راست نیامد به درست از سراشیبی این گردنه لغزنده کور رهیاب که از دست و...
-
من در صدف تنها(سیاوش کسرایی)
دوشنبه 24 مهر 1396 11:12
خاموشانه ** من در صدف تنها با دانه ای باران پیوسته می آمیختم پندار مروارید بودن را غافل که خاموشانه می خشکد در پشت دیوار دلم دریا سیاوش کسرایی
-
آسمان مزرعه باران است (سیاوش کسرایی)
یکشنبه 23 مهر 1396 19:33
در راه ** آسمان مزرعه باران است و نشانی از آبادی در جاده نیست روی یابوها مردان نمد پوش خموش از میان ابروهاشان انبوه و سیاه و بخاری که ز گرد سر یابوها بر می خیزد تندی گردنه را می پایند و زنان کودکان را همچون کوژی اندر پس پشت بسته در چادر شب به کف خوابی سنگین و غمین می سپرند گاه آوازی از چوب به دستی همپا می برد خواب از...
-
آفتابا مدد کن که امروز(سیاوش کسرایی)
یکشنبه 23 مهر 1396 19:25
دعای گل سرخ ** آفتابا مدد کن که امروز باز بالنده تر قد برآرم یاری ام ده که رنگین تر از پیش تن به لبخند گرمت سپارم چشم من شب همه شب نخفته است آفتابا قدح واژگون کن گونه رنگ شب شسته ام را ساقی پاکدل پر ز خون کن گر تغافل کنی ریشه من در دل خاک رنجور گردد بازوان مرا یاوری کن تا نیایشگر نور گردد تا بهایی ز گلچین ستانم...
-
ای ابربرادر بر بام ما مبار (سیاوش کسرایی)
یکشنبه 23 مهر 1396 19:19
باران چه کرد خواهد ؟ ** ای ابربرادر بر بام ما مبار بر بام کاگلی چه گلی سبز می شود ؟ ای بر زمین غمزده ام چشم دوخته پرگیر و بگذر از سر این دشت بی نفس باران چه کرد خواهد با کشت سوخته ؟ ای ابر خیره سر پر باز کن بپر وان سینه ریز گوهر باران کشیده را از دشت ما بگیر و به منقار خود ببر بر آٍمان وحشی مردان کشتکار رو آشیانه کن...
-
ساحلی بودم که دریای میان بازوان(سیاوش کسرایی){ رمز آرش }
یکشنبه 23 مهر 1396 19:13
-
برخاست از برابرم و ایستاد (سیاوش کسرایی )
یکشنبه 23 مهر 1396 19:08
در آستانه ** برخاست از برابرم و ایستاد دلگیر و ملتهب لختی چو دود و شعله به ایینه تکیه داد دیگر بر او فضای تنی خسته تنگ بود من سنگ سخت بودم و او آب و رنگ بود بگذشت از میان اتاقم شتابناک بی سایه ای به خاک در آستان در یک لحظه ایستاد و نگاه نوازشش روی کتابهای من و شعرهای من بر روی میز و قالی و گلدان و پرده ها افسرده پرسه...
-
سمج اندیشه موذی فعلی است (سیاوش کسرایی)
یکشنبه 23 مهر 1396 12:57
مگس ** سمج اندیشه موذی فعلی است کز سر من گویی سرپروانه ندارد هرگز و من کم طاقت هرچه می کوبم و می رانمش از راه دگر می اید در چنین خشک هوا کز تف داغ دمش هر خیال خامی پخته نماید به نظر با چه سنجم آخر فکرم را یا که آخر به چه تدبیری من تن رها دارم از آزاراش سیاوش کسرایی
-
گر که ارزان می فروشم من متاعم را (سیاوش کسرایی)
یکشنبه 23 مهر 1396 12:54
دزد ** گر که ارزان می فروشم من متاعم را عابر غافل از برم بی اعتنا مگذر من به جان کندن با مشقت بی صدا ترسان هر شب از دیوار مردم می روم بالا می خزم بر بامهای پست می دوم در سایه دیوار می گریزم در پناه شیروانی ها از در و درگاه یا هر رخنه و روزن می کنم سر توی هر پستو تا به دست آرم آنچه می خواهم خواب خوابتان در بستر راحت...
-
امسال هم بهار (سیاوش کسرایی)
یکشنبه 23 مهر 1396 12:47
بهار و شادی ** امسال هم بهار با قامت کشیده و با عطر آشنا بیهوده در محله ما پرسه می زند در پشت این دریچه خاموش هر سحر بیهوده می کشاند شاخ اقاقیا بر او بنال بلبل غمگین که سالهاست شادی آن دختر ملوس ازاین خانه رفته است سیاوش کسرایی
-
قلمستان تنهاست (سیاوش کسرایی)
یکشنبه 23 مهر 1396 12:44
حاصل ** قلمستان تنهاست با کلاغان حریصی که بر انگشتانش میوه پاییزند با دم باد که می پوید بیهوده به دور و بر او با تن تنبل ابر که چه بی حاصل می اندازد سایه بر روی سر او قلمستان تنهاست و چه از او دور ست صوت غمناک خروس پنهان پرپر شعله افشان پناه تپه رفت و آمدهای برزگر بیل به دست هر چه بر حاصل اندیشه نو کاشته ام می نگرم...
-
چشمها ابر آلود (سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 17:59
تصویر ** چشمها ابر آلود دستها جنگل پوکی که از آن خیزد دود و دهانها همگی جای کلید و دهانها همگی جای کلیدی مفقود سیاوش کسرایی
-
خستگی های روزش در تن (سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 17:56
بیدار خواب ** خستگی های روزش در تن خوف تنهایی هایش در سر خواب بد می بیند خفته زیر جلوخان گذر کاش بتوانی و بیدار کنی این بدافتاده پیچان در خویش که در آغوش گرفته است زمین را و رخ آلود به خاک تا جدا گردد شاید از این تارهایی که تنیده است به تن وحشتناک مثل آن است که زیر لگد افتاده و درد می درد پوست او را از هم یا که دستی...
-
خانه ما کوچک است و بام و در آن ( سیاوش کسرایی )
شنبه 22 مهر 1396 09:46
رونق ** خانه ما کوچک است و بام و در آن با گل شمعی نگارخانه جادوست غصه این تنگ سینه نز گران نیست رونق گیرد اگر ز خنده یک دوست سیاوش کسرایی
-
هنوز مادرم نماز صبح را نخوانده بود (سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 09:42
غربت ** هنوز مادرم نماز صبح را نخوانده بود موذنی هنوز ندایی از مناره سر نداده بود که در کناره افق سپیده سر زد و ستاره ای به سرزمین ما غروب کرد چو شبنمی که از طلوع آفتاب ز روی غنچه ای غمین مکیده می شود و واپسین ترانه های تلخ او چو شبنم و ستاره پاک بود پرنده ها ! ز کوی دوست می رسم سلام بر شما سلام بر شما که در میان لانه...
-
از تیغ آفتاب ( سیاوش کسرایی )
شنبه 22 مهر 1396 09:38
-
خواب می بینم (سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 09:32
هول ** خواب می بینم که دماوند گران سنگ از میان رفته است کوه ورجاوند پیروزی کوه پیشانی بلند آسمان آهنگ از میان رفته است خواب می بینم کز همه موی سپید و یال سیم اندود ریشه هایی مانده خون آلود کوه زیبا از میان رفته است و تهی جای عظیمش معبر بادی است پیچنده گرد من تا چشم می بیند سر به سر لوت بیابان است وندر آن جا سوگوارانند...
-
دریای دشت را (سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 09:26
خر درچمن ** دریای دشت را شاداب کرده شبنم و عطر گیاه خام بر دیدگاه دامنه ای او لمیده است چون زورقی سپید بر امواج سبزفام قوس ز سر رمیده گوش دراز او چونان دو بادبان پهلو به باد داده و در راه هر نواست اما درون دشت هر چیزی بی صداست از یاد برده محنت دشنام و رنج یار از یاد برده محنت دشنتم و رنج بار آزاد از گزند دل داده بر...
-
ای کشیده سر سحرگاهان در این میدان (سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 09:19
چشمداشت ** ای کشیده سر سحرگاهان در این میدان ای گرفته طعمه پیچیده ای را باز بر منقار ای بلند سرد بی رفتار میوه های دیگری را بر فراز شاخ خشکت چشم می دارم ای عبوس ای دار سیاوش کسرایی
-
پیراهنش چو فلس(سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 09:16
طرح ** پیراهنش چو فلس تابیده بود با تن آتش گرفته اش او ماهی رمیده ای از موج شعله بود تنها نشست و دست تکان داد وچای خواست سیگار می کشید سیگار می کشید و به دریای دودها امواج شب گرفته گیسوی درهمش بی رنگ می شدند چشمش نمی دوید آن سبز سایه دار او منتظر نبود از گفتگوی و همهمه کافه دور بود محو چه چیز بود تماشای لحظه ها ؟ برق...
-
تو قامت بلند تمنایی ای درخت (سیاوش کسرایی)
شنبه 22 مهر 1396 09:12
غزل برای درخت ** تو قامت بلند تمنایی ای درخت همواره خفته است در آغوشت آسمان بالایی ای درخت دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار زیبایی ای درخت وقتی که بادها در برگهای در هم تو لانه می کنند وقتی که بادها گیسوی سبز فام تو را شانه می کنند غوغایی ای درخت وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است در بزم سرد او خنیاگر غمین خوش آوایی...
-
هان ای شب خارایی( سیاوش کسرایی )
پنجشنبه 20 مهر 1396 13:56
-
هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز ( سیاوش کسرایی )
پنجشنبه 20 مهر 1396 13:48
زایندگی ** هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره هاست سیاوش کسرایی
-
هر خانه را دری است ( سیاوش کسرایی )
پنجشنبه 20 مهر 1396 13:45
پیوند ** هر خانه را دری است هر در به کوچه ای لب خود باز می کند هر کوچه سرگذشت به دستآوریده را با پیچ و تاب در گلوی شاهراه ها آواز می کند از راه کوچه هاست که هر تنگخانه ای با قلب شهرها پیوند نازکانه ای آغاز می کند غمخانه ام پر از آوازهای عشق اما دریغ هر در این خانه بسته اند اما دریغ هر رگ این کو بریده اند پیوند ها همه...
-
ای رفته از بهشت( سیاوش کسرایی )
پنجشنبه 20 مهر 1396 13:40
آوازی از پنجره ماه ** آدم ای رفته از بهشت ای مانده در زمین عریان و پاک و بکره و تفته مانده ام هانم برشو و ببین تا اوج قله هاش همه خواهش است و بس این سینه ها در آرزوی باروز شدن وین ساقه های سنگ ستم می کشند سخت از جان خشک خویش و غم بی ثمر شدن دیری است یاوه مانده و بی تاب و بی قرار نه خنده می زنم نه گریه می کنم بگرفته در...
-
ای طفل شوخ چشم ( سیاوش کسرایی )
پنجشنبه 20 مهر 1396 13:25
دیوانگی ** ای طفل شوخ چشم بنما مرا به علت دیوانگی به خلق سنگم بزن به هلهله دنبال من بیفت بر من روا بدار سخنهای ناپسند اما مخند بیهوده بر اشک من مخند بر اشک من مخند که این اشک بی امان اشک ستوه نیست ز سنگ جفای تو اشکی است بر گرسنگی کوچه های شهر اشکی است بر برهنگی چشمهای تو سیاوش کسرایی