اشعار سیاوش کسرایی

اشعار سیاوش کسرایی

شعر و ادب پارسی
اشعار سیاوش کسرایی

اشعار سیاوش کسرایی

شعر و ادب پارسی

سنگ را می ترکاند سرما ( سیاوش کسرایی )

پیش از بیداری شهر
**
سنگ را می ترکاند سرما 
ولی آنان که ز سنگند سمج تر بر جا 
خیل بی کارانند 
کز دم صبح سر میدانگاه 
روز را منتظرند 
حرفشان با هم نیست 
هیچشان ماتم نیست 
روی یک دایره تنگ به هم می لولند
و بخارات نفس هاشان گرم 
پیله ای می تند آنان را سست 
که به زنگ شتری می ریزد 
و شتهرها گذرانند شبح وار ز خلوتکده ای 
خالکوبی شده از نور چراغانی چند


سیاوش کسرایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.